شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
| ||
786
با این دل صد پاره نمک میخواهم یا لیتنی ام ... کنت معک مخواهم ای حضرت عشق از دو دست قلمت امضای عروج تا فلک میخواهم ...
...............................................................................
وقتی که به آب لب نزد ... آب گریست خورشید گریست ... مشک بی آب گریست وقتی که میان خون خود میجوشید بالای سرش حضرت ارباب گریست ...
................................................................................
بغضش همه جا سنگر تکثیر گرفت با فرق عمود و با مژه تیر گرفت او داد نشان که عشق بی پایان است ... با دست بریده ای که شمشیر گرفت
...............................................................................
ای آب سنگدل ز ابالفضل رو مگیر رو گر گرفتی از کف او آبرو مگیر ای آب هر چه خواهی از این خیمه ها ببر مردانگی نمای و ز طفلان عمو مگیر
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
صلّی الله علیک یا ابالفضل العبّاس ... لعن الله من جهل حقّک و استخفّ بحرمتک ...
ادامه مطلب برچسبها: |
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |